مشاوره برای درمان افسردگی

این شخص به علت گذشته سختی که گذرانده بود، اتفاقات و خاطرات تلخ مدام ذهنش را درگیر کرده بود، آرامش ذهنی ازش سلب شده بود، نمی توانست خوب بخوابد، از اطرافیان بسیار دلگیر و ناراحت بود، همه این افکار لذت زندگی شیرین را ازش گرفته بود

این فرد به علت اضطراب اجتماعی در موقعیت کاری و فضاهای شلوغ احساس ناراحتی و سردرگمی می کرد. در موقعیت کاری خودش که آرایشگاه مردانه بود هم کمی مشکل پیدا کرده بود. ایشان در جستجوی روانشناس ایرانی در فنلاند بود که من را پیدا کرد و با جلسات منظم مشاوره تلفنی این مشکل حل شد.

ایشان با همسرش دچار اختلاف شده بودند. اضطراب و استرس شدیدی داشتند. از زندگی ناامید و مایوس شده بودند. با جلسات مشاوره روانشناسی و بررسی دقیق رفتار ها و عملکردشان راهکارهای مناسب به ایشان پیشنهاد شد.

این شخص بعد از فوت مادرش دچار افسردگی شدید شده بود. اضطراب و استرس شدید گرفته بود. حتی تصمیم به خودکشی داشت. در جلسات مشاوره روانشناسی روی باور ها و سبک زندگی این فرد بسیار کار شد. خداروشکر بعد از مدتی به حالت طبیعی برگشت.

ایشان دچار افسردگی شدید شده بود و خودش را مدام سرزنش می کرد. این وضعیت حتی آنچنان تشدید شده بود که مدام در حال گریه کردن بود. حتی افکار منفی زیادی به ذهنش خطور می کرد. طی جلسات مشاوره توانستیم او را از این وضعیت خارج کنیم و به حالت طبیعی برگردد.

ایشان مدام در پی این بود که چرا افراد به این شکل رفتار می کنند، همه آنها را در ذهن خودش قضاوت می کرد و این قضاوت های بی پایان و نشخوار ذهنی خسته اش کرده بود، بهره وری مغزش پایین آماده بود، تمرکز روی کارهایش نداشت

ایشان دچار اضطراب اجتماعی شده بودند.حدود 3 ماه هر هفته با هم جلسه مشاوره روانشناسی تلفنی داشتیم. ایشان بسیار پشت کامپیوتر وقت صرف می کردند و توجهی به اطرافش نداشته باشد. به مرور این الگوی قوی در ذهنش شد. در حقیقت ایشان این کار را برای فرار از اجتماع انجام می داد. به مرور متوجه شد که دچار هراس اجتماعی شده بود. خداروشکر ایشان توانستند بر هراس اجتماعی اش غلبه کند.

این خانم به علت شرایط بد خانوادگی دچار مشکلات خیالبافی، زود رنجی، رفتارهای تکانشی، کمال گرایی، نشخوار ذهنی، کم رویی، ناتوانی در نه گفتن، عزت نفس و اعتماد به نفس پایین، اضطراب اجتماعی شده بود که طی جلسات مشاوره تلفنی متعدد این مشکلات حل شد

ایشان وابستگی شدید به پدرشان داشتند، وقتی او فوت کرد، دچار غم و اندوه فراوان شدند و به مرور زمان فراموش نشد و دچار افسردگی شدند، همچنین اضطراب اجتماعی داشتند. ترس از عمل جراحی هم داشتند. طی جلسات متعدد مشاوره، مشکلات کاملا حل شد و به حالت طبیعی برگشتند.

ایشان دانشجو هستند، یک هدف را آنچنان در ذهن خودش بزرگ کرده بود، که رسیدن به آن هدف در همه شرایط او را دچار استرس و تهو واستفراغ می کرد، حتی در موقع تفریح با دوستان آن درگیری ذهنی آزادش نمی کرد، و خیلی مضطرب می شد

این کاربر به علت اضطراب اجتماعی که داشته است، در اجتماع و جمعهای دوستانه شرکت نمی کرد، همین موضوع باعث شد حتی نمی توانست کوچکترین نیاز های خودش را برطرف کند، افکار منفی خیلی ذهنش را احاطه کرده بود

مدتها از فیلم های آموزشی استفاده کرد و بعد هم از مشاوره من استفاده کرد، خانواده از تغییراتش تعجب کرده بودند

در مسیر زندگی اش کمی گم شده بود و ذهنش هر دلیلی می آورد تا که به ست هدفش حرکت نکند، فقط به خیال پردازی می پرداخت

مشاوه در زمینه مصاحبه کاری گفت و همه سوال هایی که احتمال داشت که در مصاحبه کاری بیاد، با هم کار کردیم و نتیجه خوبی دریافت کرد، همیچنین در زمینه رشد شخصیتی هم جلسات بسیاری با هم کار کردیم