دلایل شکست کارآفرینان و کسب و کارها
اگر برای اولین بار است که میخواهید یک سازمان بزرگتر را اداره کنید، احتمالاً اشتباهاتی را مرتکب خواهید شد. در این مقاله می خواهم به بررسی دلایل شکست کارآفرینان و برخی از اشتباهات رایج که مانع رشد و شکست کارآفرینان می شوند، را شرح دهم. متأسفانه، با استثنائات نادری مانند مارک زاکربرگ، بیل گیتس و ایلان ماسک، اکثر کارآفرینانی که به تجارت می پردازند تا سال پنجم شکست می خورند.
تقریبا 50 درصد استارت آپ ها پنج سال یا بیشتر زنده می مانند و تنها 33 درصد تا سال 10 زنده می مانند. بیشتر کارآفرینان در توسعه و رشد شکست می خورند، به این معنی که با رشد کسب و کارشان سبک رهبری خود را تغییر نمی دهند. همه اینها ممکن است به شدت دلسرد کننده به نظر برسد. با این حال، بنزین کارآفرینان تمام میشود، زیرا مرتکب یک یا چند اشتباه رایج که در زیر بیان کردم، میشوند.
هدف قرار دادن بازار اشتباه
تبلیغات در بازار اشتباه برای هر کسب و کاری بودجه و منابع شرکت را از بین می برد. بررسی نکردن و در نظر نگرفتن عوامل جمعیت شناختی و روانشناختی مانند جنسیت، سن، علایق، سرگرمی ها و رفتارهای خرید باعث می شود، افرادی غیر از خریداران در بازاریابی و تبلیغات مورد هدف قرار گیرند. توجه نکردن به بازار هدف و تمرکز بیش از حد بر تولید، یکی از دلایل شکست کارآفرینان می باشد.
اگر بازاری به دلیل بلایای طبیعی، تحولات سیاسی، تشدید مقررات یا سایر عوامل خارج از کنترل، ناپدید شود، حتی بهترین ایده های تجاری نیز محکوم به شکست هستند. در حالی که پیشبینی بلایای طبیعی یا درگیریهای مسلحانه دشوار و غیر ممکن است، اما مدیران باید تحلیل و پایش کنند، که آیا بازارشان آنقدر بزرگ است، که بتواند چندین بازیگر را در خود جای دهد و از آنها و رقبایشان حمایت کند.
انتخاب مکان بد
موقعیت مکانی برای موفقیت بسیار مهم است. به خصوص برای مشاغلی که نیاز به رفت و آمد دارند. موقعیت مکانی بد به معنای دید کمتر، بازدید کمتر و در نتیجه فروش کمتر است. هنگام ارزیابی پتانسیل راه اندازی یک خردهفروشی، باید ویژگی های مختلف مهمی مانند فضای پذیرایی، پارکینگ، ترافیک و دسترسی به مکانهای دیگر و محل حضور مشتریان، در نظر گرفته شود. حتی زمانی که یک مکان خردهفروشی شاهد استقبال بالایی نباشد، شیوه هایی برای جذب مشتریان وجود دارند، که در زیر بعضی از آنها آورده شده اند.
- حداکثر رساندن تابلوهای خردهفروشی
- قرار دادن تابلوها در مکانهای شلوغ
- توزیع آگهیها
- شرکت در رویدادهای محلی
- مشارکت در سازمانهای اجتماعی
- توسعه فروش اینترنتی و سئو سایت
- بالابردن رتبه سایت در گوگل
نداشتن سرمایه کافی
یکی از رایجترین دلایل شکست کسب و کارهای نوپا است، که پول نقدشان تمام میشود. دلایل متعددی برای بروز مشکلات جریان نقدی وجود دارند، از جمله کمبود بودجه، برآوردهای غیر واقعی در مورد هزینه های راه اندازی، هزینه های سربار بالا، حاشیه سود کم و رشد بیش از حد سریع.
نداشتن مدیریت جریان نقدی و بودجه مناسب، رایج ترین دلایل شکست کارآفرینان است. به سادهترین عبارت، بودجه، جریان نقدی تخمینی از خروج وجه نقد (خروجی) و ورود به یک تجارت (ورودی) است. تعیین بودجه برای کسب و کارها این امکان را می دهد، که زمان دریافتی ها و هزینه ها را تخمین بزنند.
این مطلب را حتما بخوانید: چگونه بازاریابی تلفنی انجام دهیم تا موفق شویم
دست کم گرفتن هزینه های راه اندازی
دقیق ارزیابی نکردن هزینه های راه اندازی نیز یک اشتباه متداول است، که کارآفرینان مرتکب می شوند. مطالعه ای توسط یک سازمان در لندن نشان داد، راه اندازی کسب و کار جدید، برای پوشش خدمات حقوقی و منابع انسانی، تشکیل شرکت، حسابداری و سایر هزینه های اداری، به طور متوسط حدود 29700 دلار سرمایه نیاز دارد. با این حال، استارت آپ ها هزینه ها را به طور متوسط 3300 دلار برآورد کنند. هزینه های متعارفی که کسب و کارهای جدید احتمالا دست کم می گیرند، شامل مالیات و پوشش بیمه، منابع انسانی، نگهداری و تعمیرات، پشتیبانی و توسعه محصول است.
انتظار سودآوری زود و سریع
در نهایت، استارتآپهای نوپا معمولاً این اشتباه را مرتکب میشوند که خیلی زود انتظار سودآوری دارند. بیشتر کارآفرینان بین سال سوم تا چهارم راه اندازی کسب و کار خود سود کسب می کنند. مدت زمانی که طول می کشد تا سودآور شود، بستگی به نوع کسب و کار و هزینه های راه اندازی دارد. برای مثال، استارت آپ هایی که یک محصول جدید را توسعه می دهند، سه سال یا بیشتر طول می کشد تا سودآور شوند. دلیل این امر این است که علاوه بر هزینه های حسابداری، هزینه های بازاریابی، حقوق متخصصان و کارمندان را باید درنظر گرفت.
بسیاری از صاحبان کسب و کار حداقل برای مدتی نمی دانند که دارند چه می کنند. آنها به یادگیری چیزهای جدید به عنوان مثال؛ شرکت در کنفرانس های آموزشی، وبینارها، سمینارها، کلاس های آموزشی و صدور گواهینامه مشغول می شوند. زمانی یک استارتآپ مبتنی بر محصول سودآور میشود، که به مواد خام یا اجزایی که نیاز دارند، کاملا در دسترس باشند. همچنین به روش تولید، نمونهسازی و طراحی اولیه، بسیار مرتبط است.
این مطلب را حتما بخوانید: ارسال پیامک به لیست سیاه مخابرات
توجه نکردن به رقبا
بعضی از شرکتها آنقدر غرق در برآورده کردن نیازهای مشتریان می شوند، که فرصت و زمانی برای بررسی رقبا ندارند. شناسایی و تحقیق در مورد رقبا می تواند زمان و تلاش زیادی را ببرد، به خصوص زمانی که تعداد آنها بسیار زیاد باشد. از آنجایی که اکثر استارتآپها و کسب و کارهای نوپا منابع محدودتری دارند، تمرکز بر مشتریان و تولید محصول را منطقیتر می دانند.
در عین حال، کسب و کارهایی که رقابت را نادیده میگیرند، فرصتهای به دست آوردن بینش ارزشمند در مورد مشتریان و بازار را کاملاً از دست میدهند و ممکن است باعث شکستشان شود. پیروی و آگاهی از کارهایی که دیگران انجام می دهند، به معنای وسواس در مورد آنها نیست. در عوض، به معنای آگاه بودن و افزایش وسعت دیدگاه است.
این مطلب را حتما بخوانید: تفاوت رپورتاژ آگهی و لینک پرومکس چیست؟
کلام آخر
بسیاری از کسبوکارها شکست میخورند، زیرا کارآفرینان، دانش، مهارتها و قابلیتهای عملیاتی برای توسعه استارتآپهای خود را ندارند. افرادی که دنبال توسعه کسب و کارشان هستند، همیشه آماده یادگیری، بهبود و تطبیق خود با شرایط جدید هستند. آنها به رهبرانی الهامبخش و تأثیرگذار تبدیل میشوند. زیرا مایلند با کاستیهای خود مقابله کنند. نظرات و بازخورد دیگران را در نظر می گیرند، و دیدگاه و طرز فکر خود را بهبود و تغییر می دهند. چنین کارآفرینانی در نهایت در تلاشهای خود موفق هستند، زیرا همیشه فرصتهای جدید برای رشد کسبوکارشان را در آغوش میگیرند. از شما خواننده عزیز خواهش می کنم، نظر و تجربه خودتان را در پایین مقاله در مورد این موضوع بنویسید، تا دیگران هم استفاده کنند.
برای باخبر شدن از آخرین مقالات، عدد 1 را از طریق کلید زیر به واتس آپ فکر تو بساز ارسال کنید.
دیدگاهتان را بنویسید